تفاوت هاي فردي دانش آموزان که حاکي از وجود تفاوت در توانايي هاي آنان است از مهم ترين اصول و مواردي است که هميشه بايد در آموزش و پرورش مورد توجه قرار گيرد. از جمله توانايي هاي متفاوت کودکان که موجب تفاوت عمده بين عملکرد آنان مي شود، توانايي هاي شناختي از جمله هوش است که ميزان آن در همه افراد يکسان نيست. در نتيجه بايد به آن توجه خاصي مبذول شود. زيرا نوع و سرعت آموزش بايد با توانمندي هاي شناختي دانش آموزان هماهنگ شود. قشر نسبتا وسيعي از دانش آموزان مدارس عادي که در عين تفاوت هوشي بارز با ديگر دانش آموزان در کنار ساير کودکان مي نشينند و از امکانات مشابه آنان در مدارس بهره  مي برند دانش آموزان ديرآموزند. ديرآموزان 10 تا 14 درصد کل دانش آموزان مدارس را تشکيل مي دهند و به طور معمول در کلا س هاي عادي ابتدايي (به خصوص کلا س هاي اول) چند دانش آموز ديرآموز وجود دارد. طبق آمار سازمان آموزش و پرورش استثنايي فقط در بين کودکاني که در طرح سنجش آمادگي ورود به دبستان در سال تحصيلي 75-74 و 76-75 شرکت کردند 7800 دانش آموزان در سال اول و 10950 نفر در سال دوم تشخيص داده شد طرح سنجش آمادگي ورود به دبستان را از سال 1372 سازمان آموزش و پرورش استثنايي کشور اجرا کرده است. در اين طرح توانايي هاي شنوايي و بينايي و آمادگي تحصيلي (هوشي) کودکاني که در آستانه ورود به دبستان هستند مورد ارزيابي قرار مي گيرد. از نتايج اين طرح شناسايي و تشخيص عده زيادي از کودکان  ديرآموز است با توجه به اين مساله وزارت آموزشي و پرورش عهده دار (جايابي آموزش) تدوين برنامه هاي آموزشي مناسب براي اين افراد شده است. اولين گامي که در اين جهت برداشته شده....